سلامبچه ها امروز میخوام واستون یه کم جک بگم
میخوام بترکونمتونا
مگسه میمیره ، باباش واسش ان خیرات میکنه
دختره با پسرا بازی میکرده . پسرا هی توپ و مینداختن بالای درخت
تا دختره توپ و بیاره . مادر دختره بهش گفت آخه احمق اونا این کارو
میکنن که شورتت و دید بزنن . دختره گفت : ناراحت نباش مامان
من شورتم و در آورده بودم
یه روز یه بابایی یه دستش قطع شد بعد خیلی از زندگی ناامید شده
بود راه افتاد تو خیابون همین جوری پکر. یه جا دید یه یارو کنار خیابون
قر میده و بالا پایین میپره . رفت جلو دید یارو دوتا دست هم نداره .
تعجب کرد به یارو گفت بابا دمت گرم عجب روحیه ای داری با این وضع
قر میدی . یارو گفت برو بابا روحیه چیه کونم میخاره نمیدونم چیکار کنم ...پس نیجه میگیریم شما که دست دارید خوب خودتونو بخارونید و از زندگیتان لذت ببرید
یه روز یه دختره دیر رسید به کلاس آقا معلم ازش پرسید چرا دیر
اومدی . دختره که زبونش میگرفت گفت : آخه آقا لام دوله (رام دوره)
معلم گفت خوب منم لام دوله . ولی سروقت میام ...این ترافیک چه سوء تفاهم هایی که پیش نمیاره
یه بسیجی روی پیغام گیرش گذاشته بوده :سلامن علیکمخانوم محترم میتونم یه سوال درباره عادت ماهیانه ازتون بپرسم؟
دختره واسه اینکه کم نیاره میگه بپرس
عربه گفت ببخشید
شما عادت دارید ماهیانه به آشعالی پول بدبد؟
لطفا بعد از شنیدن سوره بقره پیعام خود را بگذارید
عربه میخواسته در مصرف آب صرفه جویی کنه میره زنه حامله میگیره
از یه قزوینیه پرسیدند وصییتت چیه ؟ قزوینیه گفت : جنازمو بسوزونید ؛ با خاکسترش پودر بچه درست کنید
بچه ها من الان باید برم استخر شب آنلاین میشم همین همین مطالب رو ویرایش میکنم ( به همین مطالب ؛ باز مطلب اضافه میکنم )
قربون شما
فلن بای
سلام من جون کفته بودم میام امدمانقدر خستمه که نگید
ولک ساعت ۱۰ یکی از دوستام زنگ زده میگه سوالات کنکور فردا رو میخوای
۱ملیون! حالا بیخیالش اصلا حوصله ندارم
فقط یه سری ... میگمو میرم.امروزم که رفتیم مسابقه فوتبال
انقدر وحشتناک بازی کردم
البته دعوا شد!۲تاشون بم گفتن وحشی ... منم ...
مرتیکه مربیشون نیمه دوم امد تو زمین ! البته منم به عبارتی میشه گفت با خواهر و مادرشون وصلت کردم
ولی خوب فوتباله ! نباید توهین کنن
اولش نیمه اول دروازبانشون بم گفت وحشی!منم رفتم که ... که گفت با تو نبودم با هم تیمی خودم بودم
منم دیگه کاریش نکردم
نیمه دوم هم که مربیشون امد تو زمین
آخرای بازی بم کفت هوی وحشی منم گرفتم ...
همه ریختن تو زمین
اشعالا فکر کردن بچه های کیانپارس ... البته خیلی ها ... شون هستن
بابا از همون اولش که من مثلا به عنوان کاپیتان رفتم با داور صحبت کنم و زمین رو انتخاب کنم طرف گفت بچه کجایید! گفتم کیانپارس
گفت : اوووووووووووووووووو(با لحجه عربی) ولی خوب خیلی حال داد.فقط آخرش این میلی پستون تو مینی بوس اعصابمو خورد کرد میخواستم از پل که رد میشدیم با پستوناش بندازمش تو آب
یه چندتا شعر
هوا بد است
تو با کدام باد میروی؟
چه ابر تیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم دل تو وا نمیشود؟
من حوصله ندارم ... نمی خوام
کاش میشد تمام باید ها و نبایدها رو یه دفعه از زندگی برداشت و شیف رو گرفت و انداخت تو ریسایکل بین ....
آه ،ای عشق تو در جان و تن من جاری
دلم آن سوی زمان
با تو آیا دارد
وعده دیداری؟
چه شنیدم؟
تو چه گفتی ؟
آری؟؟!!
****
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
هرگز ، هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه این هرگز
کشت!
ایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
میگذرم، میگذری ، میگذارم که بگذری و یادم نمیماند که شاید تو بهترین عاشقانه زندگیم باشی ...
تو این روزا دلم خسته
همه درها بروم بسته
به جز دردو غمو گریه
همه چیزم ز دست رفته
منو گذاشتو رفت اون که
هستی من از وجودش بود
دل غمگینو خاموشم
پر از شادی ز عشقش بود
درد ها سر به هم آورده خدایا چه کنم
مثنوی واژه کم اورده چه کنم
هربیابان زده مجنون شده یارب مددی
قاف تا قاف جگر خون شده یا رب مددی
منتظرم!!!!
منتظرما!!!
بچه ها من با حافظ کل انداختمراستس بچه ها اگه خدا بخواد کتابمو به زودی چاپ میدم
البته اگه مجوز بدن
البته پارتی زیاد هست میگیریم.
حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به بدست ارد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
ممد.ت۱ :
رها کن شاعری مسکین چو حافظ را
که می بخشد به خال هندویت تنها سمرقند و بخارارا
بیا در و سعت سبز غزل های خودم بنشین
که تا پر پر کنم پیشت تمام کهکشانهارا
محمد.ت۲ :
رها کن شاعری کاشف چو ممد۱ را
که می بخشد به خال هندویت تمام کهکشان ها را
بیا در خاطرم ای دل که من گویم
به گرد پای تو ریزم تمام بود دنیا را
ممد.ت۳ :
رها کن شاعری بی چیز چو ممد۲ را
که می ریزدبه پایت بود دنیا را
بیا پیش خودم ای دل
که ریزم پیش پایت خون ممد۲ را
تو مال من میشی
استغفرالله
ایال من میشی
اوه اوه .... واه واه ....
میدونی چیه؟ من زن هر کس نمیشم .... هر کس و نا کس نمیشم ....
.
.
.
به کس کسونم نمیده .... به همه کسونم نمیده ...
...
به من میده
سرکار عالی کی باشن؟
عاشقم ...عاشق بی دلم من
دلت کجاست؟
فنا شد ..... فنای اون چشا شد
کدوم چشم؟
همون چشم که خواب برده
کدوم خواب
خواب که ازم فرار کرد
کجا رفت؟
تو باغچه
باغچه کجاست؟
تو باغه
کدوم باغ؟
باغی که تو شهر رویاست
رویا کجاست؟
تو خوابه؟
کدوم خواب؟
همون خواب که چشمم رفت
کدوم چشم؟
چشمی که اسیر زلفه
کدوم زلف؟
زلفی که تو شب سیاهه
کدوم شب
همون شب که تو چشاته
کدوم چشم؟
همون چشم که مست مسته ........... چشمی که پر از امیده
امید کجاست؟
بر آبه ....
بچه ها ما بریم دیگه
من حوصله نداشتم میل باکسمو چک کنم ... حالا بعدن ....
توصیه ی شبانه : جیش ؛ بوس ؛ لالا
ایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام ممد جان واقعا که باید بت بگیم بابا ای ول خیلی باحال بودن جوکات خسه نباشی عزیز نمیدونم منا به جا اوردی یا نه ولی من خیلی مملی ازت خاطره دارم موفق باشی عزیزم و سر بلند
سلام حالتون خوبه؟ می خواستم یه چند تا جمله براتون بنویسم اگه دوست داشتین تو وبلاگ بنویسین
۱)عادت کنیم اول دیگران را بفهمیم و به انها گوش دهیم و بعد خود را بفهمانیم
۲) امروز به گونه ای زندگی کنیم که اگر فردا نباشیم درباره اعمال و رفتارمان و بهرهای که در زندگی به جای گذارده ایم به نیکی یاد شویم
۳)تا ماس ژین : میگوید: انچه اسان بدست اید بی قدر میشود و انچه بها یش ژرداخت شود گران قدر تنها خدا می داند چه بهایی برای کالا های خود تعیین کند
۴)هانری دیوید تریوا می گوید: هیچ کوششی را بهتر از ان نمی دانم که انسان توانا یی خود را صرف ارتقاء زندگیش کند
۵) النور روز ولت می گوید: هیچ کس نمی تواند بخ شما صدمه بزند مگر با رضایت خود شما
۶) گاندی می گوید: هیچ کس نمی تواند به شما بی احترامی کند مگر خود شما بخواهید
( امروز من هرچه هستم نتیجه انتخاب دیروز است )
و در نهایت با شعری از مولوی از شما خداحافظی میکنم :
شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملک
وز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم
اقای محمد شما اگر مایل باشین که از اینگونه مطالب و یا شعر در وبلاگتون بنویسین من می تونم با شما اگه دوست داشته باشین همکاری کنم و برای شما مطالبی که به نظرم جالب و اموزنده می باشد برای جوانانی که به اینترنت وصل میشن و به سایت شما میرن را جمع اوری کنم و براتون بفرستم تا شما هم تو وبلاگتون بنویسین تا برای همه اموزنده و مفید باشه
من تا اونجایی که بتونم از کتا بهایی که می خونم و شعر ها و مطالبی که جمع اوری می کنم اگر نکته جالبی داشت برای شما می فرستم البته اگه شما ما یل باشین
موفق و سر بلند باشین
سلام امید وارم خوب باشین
لحظه های تنها یی سکوت از شیون عشق گو یا ترند
اشک سکوت را می ژرستم و خنده ی عشق را به یاد می سژارم ..... فا صله های که زیبای انرا در لحظه های زمان می توان جستجو کرد
بالش گرم تنها یی تنم را میسوزاند اما چه فایده که خنده های ژریشان تهی از معنا نیز دردم را دوا نمیکند
خوب بودن را فکر کردم اما بدی را یادم دادند
غربت دل از غربت تن هزاران بار سو زا ننده تر است
غروب محبت از طلوع عشق سریعتر حرکت می کند
نمی خواهم علف باشم .. نمی خواهم هرز باشم ... نمی خواهم علف هرز باشم
نمی خواهم همو چون علف هرز تمام تنم را نثار تنها یی کنم
نمی خواهم همچو او همه ی تنم را لمس کنند
نمی خواهم علف باشم علف بی نگاه . علفی بی معنا . علف تنهای
نمی خواهم هرز بودن را لمس کنم . درد اور است .
غرور برتر از عشق . عشق برتر از محبت . محبت برتر از دوست داشتن . دوست داشتن برتر از اشنا یی و اشنا یی برتر از یک نگاه ژاک
موفق باشید
سلام چرا دیگه چند وقته مطلبه جدید نمی نویسین لطفا بنویسین تا استفاده کنیم موفق باشین