سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
با عرض تبریک به دانشجویان دانشگاه آزاد کاملا اسلامی و تسلیت به مناسبت ایام محرم
واقعا دولت مردان جمهوری اسلامی متخصص مدیریت بحران هستند .
این چند وقت هوا خیلی توپ شده ، ما هم با میلاد ، احسان ، شاهین و پرهام تقریبا هر شب میریم میشنیم تو آلاچیقا سمت پمپ بنزین و خلاصه کباب و صفاسیتی سرنتیپیتی با ۲ تا جوجه لات عوضی ...
۱ خواننده ۱ شعری خونده ، بد نیست ، بعضی جاهاشو سانسور کردم
تو با من بودی گفتی که دوسم داری ولی دستتو به بقیه از قصد می دادی
مثل دو تا ماهی بودیم توی دریا ، حالا دیگه دیر شده ...
عشق پوچ و باطل ، عشق مادرزاده ، دختر ساده ، عشق بر باده ، کی به تو یاد داده ؟
مال من بودی ولی بدجوری پیچ خوردی و رفتی و حالا موندی
برو دیگه آفت ، نه حس حسادت ، عشق و صداقت ، برو از پیشم تو بی لیاقت
برو ، رفت از دست عاشق سرمست ، دیگه همه چی بس تا همینجا کافی هست
این شعرو از قصد خوندم و از بس سر هر سر فصل نوشتم زندگی عشق است حالا هم حرفمو پس میگیرم و مرخص .
صاف و صادق ، پاک و عاشق مثل قاصد با یه ساحل بودم باهات ولی تو هم بودی بی رحم ، سر من هم بریدی از بیخ تا گوشام ، آخه چرا ؟ واسه کیا ؟
مثل سیمان محکم بودم ، مثل دیوار بلند بودم ، مثل آتیش روشن بودم ، منو شکوندی با پاهات ، ضعیفم کردی با کارات ، خاموشم کردی با ۱ فوت ، حالا با یکی دیگه ای ، به من میگی که صیغه ای ، حرفات شدن کلیشه ای ، پینوکیو به تو میگن ، نمی خوام باز اینو بگم ، فرشته ها به دور من ، ابلیسم باشه یار تو ولی بدون که بار تو رو دوشم بوده همیشه ، اما حالا خط قرمز دور اسم تو ، می شینم
فعلا خداحافظ
به قول شاعر :
دیروز اگر تاریک و خاموش و سیاه بود
امروز و فردا دنیا پر از خورشید و ماه است .
این روزا خیلی سرم شلوغه ، فکر نکنم تا ۸ ماه آینده ...
در این روزگار فعلا به ما خوش می گذرد
و
چون روزهای خوش می گذرد ، غم سرشار است
دیشب تا ساعت ۴ صبح با امین ( امین آنکس ) ، یاشار ( چاقال ایوبی ) ، سعید ( سعید یوگولو ) ، رضا ( چاقال تقی زاده ) ...
قربون همه ی بچه های جیگمل و شاشتیگلی خودم ، فعلا الله ساخلاسون
M-T یادتون نره