زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

بله اینجوریه

سلام امیدوارم حال همه خوب باشه

عشق را از زمین بگیرید

چه می ماند ؟!

هیچی   عشق کیلو چنده

گور پدر عشق

این مسخره بازیا همش الکیه

 

                        

و او در نقش جواب

سلام

امیدوارم حالتون خوب باشه

یک نفر ایمیل زده بود به اسم اسی خان گفته بود من از دوستای قدیمتم والا من ۲ تا اسی میشناسم که یکیش اصلا تو مود اینترنت نیست ( اسی ۱ چشی ) و یکی دیگه که فکر کنم کلاس سوم دبستانه.در هر حال سوالای جالبی پرسیده بود که اینجا هم نمیشه بش جواب داد

راستی با توجه به اینکه ترم گذشته معدلم بالای ۱۷ شد و میتونستم این ترم تا ۲۴ واحد هم بگیرم  ۱۷ واحد بیشتر نگرفتم

کلاسها هم روزهای سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه و جمعه

این ترم

ریاضی عمومی   شبکه های کامپیوتری   ذخیره و بازیابی۱    ساختمان داده ها    برنامه نویسی پیشرفته ۲    مبانی مهندسی نرم افزار   فیزیک الکتریسیته و مغناطیس که کارگاه ساختمان داده ها و کارگاه برنامه نویسی پیشرفته هم هست

 

راستی این کار فیلم سازی یکم با تاخیر انجام میشه چون ۹۰٪  تصاویر خارجی هستند خیلی کار با سختی انجام میشه با یکی از کارگردانهای بزرگ استان خوزستان که ناظر کیفی و مدیر فنی کار ما هست هم به یک سری توافق ها رسیدم انشالله ...

شاد پیروز و سر افراز باشید

                مخلص همیشگی شما : محمد تقی زاده

Mamad Ba To Ever Bi To Never

باران

           اشک چشمان عاشق در تنهایی

                                                         ...

                                                                      .

 

مسابقه هفتگی

سلام

البته به احتمال زیاد این سوال یکی از سوال های کنکور ۸۵ هم هست

اینو یکی از دوستام واسم فرستاد فردا نگید ...

انرژی هسته ای حق مسلم ...

الف ) دوغ

ب ) ماست

ج ) شیر

د ) پنیر

جایزش هم که اعزام ۲۲ نفر از کسانی که درست جواب داده باشن به بستان آباد در فصل تابستان و در زمان پخش بازیهای جام جهانی از شبکه سوم سیما مرکز بستان آباد به صرف تخمه

راستی فکر کنم آنفولانزای مرغی گرفتم

فلن خداحافظ  موفق باشید

ماه

من ماه را دوست می دارم ....

شغل من این است که ساعتی پس از غروب ،

غروب سرخ ، غروب پرغم ،

یک غروب دیگر بی تو ،

بنشینم و آسمان را بنگرم ،

بنشینم و ماه را نظاره کنم .....

و من ماه را دوست می دارم ، نه به خاطر آن که زیباست

بلکه او را دوست دارم ، از آنرو که در بسیاری از شبها تو را دیده است ...

تو را دیده است و البته خجل شده  است                                                            

چه ناچیز می درخشد

و چه کوچک !

و چه بی نور !

و یقین می دانم که تو نیز ماه را دیده ای .

نیک باور دارم که تصویر ماه ، در چشم های زیبای تو نیز درخشیده است

و برای همین است که دوست دارم تمامی شبها ، خیره خیره ،

ماه را بنگرم تا تصویری که در چشم تو درخشیده است ، در چشم من

یعنی دیدگان مرد عاشق آشفته نیز بدرخشد !

بگذار واسطه ی بین من و تو ، همین ماه باشد تا من دل خوش کنم

به این که شاید

زمانی که به ماه می نگرم ، تو نیز در همان لحظه او را در حال نگریستن باشی

و آن وقت ‌،‌ ما ، من   ، هر دو در یک لحظه ، به یک چیز نگریسته ایم

و هردو در یک لحظه به ماه اندیشیده ایم ....

 چه لذتی دارد این احساس نزدیک بودن به تو !

که آسمان هم از این حیث متمایز نیست