زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

تو به من خندیدی و نمیدانستی ... ای خدا

یه شعر بسیار زیبا  از حمید مصدق

تو به من خندیدی و نمی دانستی    

 

من به چه دلهره از باغچه همسایه 

 

    سیب را دزدیدم

 

    باغبان از پی من تند دوید

 

   سیب را دست تو دید  

 

  غضب آلوده به من کرد نگاه 

 

سیب دندان زده از دست تو افـتاد به خاک  

 

  و تو رفتـی و هنوز  

 

  سالهاست که در گوش من آرام آرام    

 

خش خش گام تو تکرار کنان  

 

  می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم 

 

 که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت؟؟؟  

 

خیلی زیباست این شعر

 

وقتی خونه ی کسی سیب نداره باید بیشتر تو حیاط خونشو بگرده

 

شاید به صلاح دید خدا نباید سیب تو حیاط خونش رشد میکرد

 

 باید بیشتر بگرده

 

شاید درخت خرما باشه

 

یا شاید قسمت تو این بوده که فقط علف هرز تو حیاط خونت باشه

 

ولی اینو یاد بگیر نری از تو خونه ی همسایه سیب رو بدزدی

 

با همون علف هرز حال کن شرفش بیشتره

سلام

امروز نسبتا زیاد و خوب خوابیدم

راستی ۲۳ خرداد اولین امتحانمونه فکر کنم ریاضی عمومیه و آخریش هم ۷ تیر

چه شده هرکی این روزا مارو میبینه هی میگه لاقر شدی لاقر شدیبچم لاقر شده

دیگه باید بشینیم به طرز بسیار مطلوب درس بخونیم که امتحانا نزدیک است

من دیگه کم کم باید برم ساعت ۱۱ کلاس دارم . فکر کنم تا ساعت ۵

با آرزوی موفقیت برای شما دوستان

این دکترا دیگه مسخرشو در آوردن

۶ تا دکتر رفتم تا به دیروز

همین ۳ روز پیش ۲ تا آمپول زدم حالا دکتر دیروزیه میگه داروهاتو قطع کن ۷ تا آمپول واسم نوشت

وای بدبخت شدم تو این موقعیت ها لطمه های جبران .....

وای خدا ۴ روزه افتادیم تو بستر بیماری وای حالم چقدر بده

وای

دهنم سرویش شده دیگه به خدا

دیگه پنج شنبه شب ربع ساعت های های گریه کردم

دیگه نمیدونم چه کار کنم ۴ تا دکتر رفتم وای دارم میمیرم

تو این ۹۶ ساعت گذشته فقط ۹۰ ساعتشو تو رختخواب بودم

وای این دیگه چی بود ای خدا دارم میمیرم

آخ خدا توروخدا خودت کمک کن دارم میمیرم

وای سرم گیج میره تب دارم همه جام درد میکنه دارم میمیرم

اخه تو این موقعیت این چه مرضی بود خدا

آخ

روز چهارشنبه صبح ساعت ۷:۳۰ از خواب بیدار شدم انقدر حالم بد بود

یه سرمایه وحشتناکی خوردم   وای

این دو روز فقط تو رختخواب بودم  فقط ۲ بار رفتم بیرون اونم واسه دی آر

آخ خدایا

سلامتی چقدر خوبه به خدا

قدر سلامتیتونو بدونید

وای

سلام دوستان

 

من وقتم بسیار کمه نمیتونم زیاد بیام دیگه شرمنده میدونم همتون حالت افسردگی بتون دست میده

راستی شنبه از کوه امدیما

۱۱و۱۲و۱۳و۱۴ خرداد هم بازم میریم واسه ۴ شب استان لرستان دریاچه گهر

امروز چنتا خبر توپ بمون رسید حال کردیم

ما هم مثله احمقا تو طول سال تحصیلی درس نخوندیم حالا باید بشینیم دیگه کولاک کنیم

یه کانونی هست که بعضی وقتا از ما دعوت میکنن واسه ی جلسات عرفان و ادبیات و داستان خوانی اینا و منم به این موضوعات علاقه دارم میرم  مثلا بغضی وقتا میان شعراشونو میخونن ولی کلن به نظر من بیس کاریشون خیلی پایینهما که تا حالا بشون افتخار ندادیم واسه شعر خواندن . حالا امروز یکی از بچه های اونجا زنگ زده میگه بیا جلسه اعتماد به نفسه یه استاد معرکه دعوت کردیم امدهما هم که گفتیم بابا ما اعتماد به نفسمون فول اینیستاله اگه هم قراره بیام باید جای استاد باشم

اووو کوه انقدر جریان داره  کتاب ها باید نوشت

من نمیدونم چرا همه شیفته شخصیت ما شده بودن  چه میدونم والا

آقا خیلی خوشحال شدیم

بچه هایی که فرصت نمیشه بشون زنگ بزنم دیگه از همینجا عرض ارادت میکنم ما خیلی دوستون داریم

مخلص همه ی شما : ممد

ب ب

سلام

الان آقای جرفی جفته منهآرنج نامبارکش چسبیده به آرنج مبارک من

داره مثل سگ میخنده

امروز ظهر ما افتخار داشتیم آقای جرفی نهار اینجا تشریف داشت وی طی اظهار نظری جدید بعد از ماه ها دوری از وطن خاطر نشان کرده است : آقای ممد دخترای اهواز خیلی خراب شدنواقعا جای سوال و بررسی داره ...

آقا ما بریم دیگه وسایلمونو بچینیم بعدشم بریم کلاس بعدشم ...

البته ۱ کوهنورد خوب باید از ۲ روز قبل کوله خودشو کامل کرده باشه

موفق باشید

به علی جرفی میگم : علی جرفی میخوای بنویسم علی جرفی همتونو از راه دور میبوسه؟ ( همش شد علی جرفی )

میگه نه بابا این .... چیه

علی جرفی میگه بسه دیگه انتشارش کننمیدونم این کلمات رو از کجا یاد گرفته

آقا فلن  الله ساخلاسون

خامی قلعه ای بهشتی در زمین

الان حدودا ساعت۳:۴۰بامداد است

و من بسیار بسیار  خسته

از هفته پیش  یکی از دوستان به ما ( دارم تمرین میکنم بگم من ) گفت : یه سری پروژه دارم منم بش  قول داده بودم که انجامشون بدم .

منم خو همش گرفتار

خلاصه امشب آقا میگه واسه فردا صبح میخوامشون منم از ساعت ۱۱ شب نشستم پشت پی سی تا همین ۵ مین پیش ( حالا اسمشو نمیگم فردا نگه یه کار ازش خواستیم گذاشتش تو بوق و کرنا شما که میدونید ما همیشه در خدمتتون هستیم

ولی عجب پروژه ای شدا   دست گلم درد نکنه

من دیگه غلط کنم کارای دیگران رو انجام بدم

راستی بچه هایی که قراره بریم کوه

برنامه تغییر کرده  ساعت حرکت : چهارشنبه شب ساعت ۱۰:۳۰ از بازار مرو اتوبوس به سمت ۴شیر و صنایع فولاد و اینا بعد دیگه میریم . خلاصه یادتون نره ها

آقایان عزیز ما رو حلال کنید هر سفری ممکنه برگشتی نداشته باشه

دیگه خلاصه ما خیلی فیلمتون میکنیم ما رو ببخشید . ممد در خدمت شماست .

علی جرفی شب امده خونمون بعد از اینکه غذاشو کامل خورد دیگه شروع کرد به چرت و پرت گفتن  میگه ممد میدونی دیشب پیش کی خوابیدم ؟

با یه لحنی گفت  گفتم حالا حتما دیشب پیش جنیفری چیزی خوابیده ...

در امده میگه پیش ناصر حنونی خوابیدم  خاک تو سر پدرت علی جرفی

باقر خیلی مخلصیم . کچلتم باقر جون . راستی بزارید سری فلسفه اسم بابای علی جرفی رو بگم . این اول اسمش با بوده بعد هر وقت صداش میکردن این آقای با هی قر میداده میومده جلو  واسه همین اسمشو گذاشتن باقر .

فردا ساعت ۱۰ صبح شبکه های کامپیوتری داریم  اوه اوه اوه  اوووووو بعدشم ۲ تا ۸ کلاسه اوو

۱۰ شب هم باید بریم کوه اووووو    

پنج شنبه جمعه هم که هم کانون  زبان و کلاسا دانشگا اوودوودوو

خوب ما بریم کمی استراحت اندوخته کنیم

خدایا شکرت

موفق باشید دوستان عزیز

مخلص همیشگی شما هم که ممده دیگه

 

فانشی D:

به مناسبت بازیهای جام جهانی و در هفته مبارک مد پکن دختران مطهره چینی مایوهای دوتیکه با پرچم کشورهای شرکت کننده بر تن نه چندان مبارک خود کرده اند و از بد حادثه تیم ما هم به جام جهانی راه یافته است و می بینید که چگونه پرچم مقدس ما روی قسمتهای نه چندان مقدس را پوشانده است

شما می توانید در این قسمت نظر بدید

ک ت ه د

آقای جرفی صبح امروز به طرز بسیار غیر منتظره ای وارد اهواز شد .

البرادعی هم انقدر غیر منتظره نیومد تهران .

آخرین باری که آقای جرفی تشریف اورده بودند اهواز انقدر بامبول سرش در آوردم که وی طی سخنان خود افزود : آقای ممد ناموسن لنگت نیست

راستی یکی ایمیل زدخ بود ...

بابا جان اون مطلب قبلی که نوشتم  اون جمله ها رو که من نگفتم . من گفتم که شاید طرف راضی نباشه همین .حقیقتا نمی دونم که کی اینو گفته . همین

....

                 آنکه دایم هوس سوختن ما می کرد

                    کاش می بود و از دور تماشا می کرد

راستی پنج شنبه همین هفته ساعت ۵ صبح داریم میریم کوه

کوه خامی واقع در استان کهگلویه و بویر احمد

اگه خدا بخواد شنبه برمیگردیم .

موفق باشید دوستان قطعا موفقیت شما در همه مراحل زندگیتون باعث خوشحالی ما میشود

عشق به جز اینکه جگر آدمو میسوزنهسیم کارت آقای یوخت رو هم سوزنده

آقای یوخت هزینه موبایلشون شده ۲۵۰ فعلا خاموش است . ما یه بار دهن خودمونو سرویس کردیم موبایلمون شد ۶۰ . بله دیگه وقتی مسایل عاشقی باشه کنتور ۴ برابر میندازه

س ر

عجبا

همینه دیگه آدم نمیتونه تو دنیای اینترنت چیزی بگه

عجبا

بدبخت یکی میاد یه چیزی میگه میان تو اینترنت سند تو آل میکنن

نچ

هی عمو با شما ها هستم دیگه کسی اینو سند تو آل نکنه ها

خدایا  آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهایم گذاشت

خواهشی دارم

تو در تنهاترین تنهاییش تنهایش مگذار ...

شماها از کجا میدونید شاید راضی نباشه

عجبا

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ

فانشی اوله مانسی دراباکسی واسینتی

سلام

این چند روز نرفتیم کلاس مثله اینکه خیلی خوش گذشته

امروزم ۲ تا ۸ کلاس دارم ولی فقط ۶ـ۸ رو میرم

چون اون ۲تا کلاس قبلش خودم میدونم ۱ اپسیلون به بار علمیم اضافه نمیشه

ولی ۶ـ۸ فیزیک الکتریسیته و مغناطیس با رشتی عزیزبا ۵ عدد پلاس که در لیست داریم

چه کنیم همش پا تخته داریم مسله حل میکنیم

اتفاقا نمیدونم یه جلسه پیش بود یا دو جلسه پیش من حوصله کلاس نداشتم  بعد حوصله جواب دادن نداشتم  هی میگفت آقای تقی زاده مگه جلسه پیش غایب بودید  خلاصه مجبور شدیم بریم واسش یه مسله حل کنیم تا به یقین برسه

راستی یکی از دوستای جدید هست به اسم فرهاد  پسر بسیار گل و خیلی خیلی خوب حالا بعدا عکسشو میزارم تو وبلاگ  فرهاد ۳۰ سالشه ولی به قیافش میخوره ۱۲ سالش باشهنه بابا بیشتر . خلاصه این تو یه هفته نامه کار میکرد یه سری از کارای مارو دید تو کوه  مارو برد پیش سردبیرشون خلاصه حال کردن گفتن بیا همکاری کنمن هفته نامشونو خوندم دیدم بسیار مضحکسهر صفحشو نگاه میکردم میدیدم اسم سردبیر امده توشطرف هفته نامه زده خودشو معروف کنه  دو صفحه بزرگ یکی از خبرنگارا با خودش مصاحبه کرده بود مثلا درباره سردبیر یه چیزای مزخرفی نوشته بود ۱ لحضه وایت کنید من پیداش کنم از رو خودش بخونم : خوب گوش کنید

خوب من دارم از روی خود هفته نامه واستون مطلبو میخونم اونم خیلی خلاصه فقط ۱ قسمتشو

اسمشو نمیگم دیگه : آقای ... شاعر نویسنده و پژوهشگر در زمینه های مختلف علوم انسانی از قبیل ادبیات عرفان و خودشناسی روانشناسی جامعه شناسی فلسفه و تاریخ نویسنده چندین کتب و جزوه و بیش از ۵۰۰ مقاله در مطبوعات مختلف کشور و عضو هیت مدیره چندین ان جی او می باشد . وای دیگه نخونم خیلی ستمه . بگو اخه مرتیکه طرف ۵۰ سال خودشو جر میده مثلا تو زمینه عرفان یا فلسفه بعد از ۵۰ سال ادعا نمیکنه من استاد شدم حالا تو ۳۵ سالتم نیست چطور تو این همه زمینه ها  عجبا  گفتم این حتما فردا میخواد بره مجلسی چیزی این مارمولکا رو من میشناسم از الان دکون باز کردن واسه خودشون تازه اینا میخوان ما واسشون مفتی کار کنیم ما واسه هر خط نوشتن میلیون ها دلار مگیریم

علی جرفی هم حالش خوبه به همتون سلام میرسونه

نمیدونم جدیدا کی بش یاد داده هر دفه صحبت میکنیم میگه خانواده چطورن ؟ مامان خوبه ؟ بابا خوبه ؟ علی چطوره ؟ ( اونم با لحجه خودش ) به تک تکشون سلام برسون آقای ممد

نمیدونم چی شده همه دنبال سفر نامه شوی میگردنالان وقت ندارم باید همش ویرایش بشه. حدود ۳۰ صفحه ای میشه . به نظر من ویرایش خیلی سخت تر از نوشتن یک اثر است . حالا هرچی میخواد باشه . و خیلی بیشتر وقت میگیره

راستی این آهنگه خیلی قشنگه خیلی

خوانندشم نمیدونم کیه

همین که میگه : دوباره دل هوای با تو بودن کرده ... همه ی آرزو ها با رفتن تو مردن

اصلا همه چیش خیلی قشنگه ولی این دلیل نمیشه بگم من با متن شعر موافقم فقط میگم قشنگه

خیلی دیگه براتون نوشتم  بستونه

موفق باشید دوستان

درود بر این نظام مقدس

مملکت جالبی داریم به شما ایرانیان تبریک میگم

 ...

               ...

                            خیلی خنده داره به خدا

خودم ماشینو با مدارک جعلی در آوردم

بیلاخ جمهوری اسلامی

ولی کلن دوندگی زیاد داشت

۲ روز دانشگاه تعطیل شد به خاطر اینا

من از بابام خواستم که میخوام خودم برم دنبال کارا وگرنه ۳ سوت حل بودمرزه دیگه

این دوندگی ها آدم رو به ۲ نتیجه گیری میرساند

۱- شخصی که هم مدارک ماشین و گواهینامه داره به خاصر دوندگی های توقیف ماشین همیشه مدارک همراه خودش باشه

۲- اشخاصی که مدارک ندارن و یا همراهشون نیست اگه هر نوع ماموری دستور توقف داد بگید ... بای بای

یک توصیه به دوستان عزیز

این موارد بالا رو در صورتی انجام بدید که مامور پیاده باشد و در خیابان جای فرار باشد و گرنه به فرض اگه هرگونه موتور یا ماشین پلیس در صورت بودن هرگونه زید و امثالهم به شما دستور ایست دادند با کمال خونسردی کنار بزنید و در همیچین مواقعی فرار جایز نیست و اصلا ارزشی نداره . در نهایت میرید کلانتری پدر دختره میاد پدر تو هم میاد . این نهایت کاره . اینا که بی شعورن یه دفه دیدی شلیک کردن کشتنتآدم واسه دختر بمیره  فردا سر قبرش میگن دختر سوار کرده بود مامورا زدن کشتنش خودکشی کنید بمیرید که خیلی بهتره حداقل میگن این دنیا دیگه گنجایش روه بلند پرواز مرحوم رو نداشت و  ... اینجوری خیلی کلاسش بیشتره ... از همیجا هم از سرباز غلامی و استوار موسوی تشکر میکنم و همچنین اعلام میدارم سرباز عبیات روزی خواهم آمد و شرتت را خواهم کند . سرباز صفر واسه ما زرت و پرت میکنه ولی خوب من دهنشو سرویس کردم  .

آقا خلاصه توصیه ها یادتون نره

راستی یه تحقیق نشون داده هنگام سوار کردن دختر مصرف بنزین زیاد میشه اگه خواستید سوار کنید با طناب ببندینش صندوق عقب به صورت بکسل

راستی آقا ما رفتیم واسه حقوق ثبت نام کردیم از بس ....

   دوستان شاد باشید

ماموران دلیر جمهوری اسلامی ایران به موفقیت بزرگی دست پیدا کردند

 

امروز حوالی ساعت ۵ عصر رفته بودم نادری یه سری کار داشتم میخواستم کتاب بخرم و ... بعدش

میخواستم برم سی متری .

باید میرفتم از چهارراه زند دور میزدم دیگه داشتم از زیر پل رد میشدم اونجایی که دور زدن ممنوع

 بود ۳ تا افسر از این لیسانس جدیدا بودن داشتن با هم حرف میزدن منم گفتم خوب حواسشون

 نیست سری دور زدم یه دفه ۲ تا شون پریدن گفتن بزن کنار خلاصه ما هم ۴ جهت کنارمونو نگاه

 کردیم دیدیم ببببببببببببببببله ماشالله انقدر شلوغ بود مجال فرار نبود اخه ما قبلا ۲ بار سابقه

فرار داشتیم ۲ بارشم تو فلکه ساعت بود و دیگه اینجا واقعا نمیشد . گفت مدارک گفتم نه کارت

 ماشین همرامه نه گواهینامه .  حدودا در ساعت ۷ دستگیر شدیم :o

خلاصه الکی شلوغش کرد بیسیم زد نمیدونم گفت در موقعیت سگ هستیم یه ماشین فاقد

مدارک

مثه سگ نشستن ما هم  بردیمشون پارکینگ ماشینو خوابوندن

تو راه طرف میگه گواهینامه که داری ؟

گفتم آره بابا ۴ ساله تو رالی مسابقه میدم

آقا من برم فلن کار دارم

راستی پسرای خوب ... چی میخواستم بگم ؟ یادم رفت

راستی چند مین پیش عجب گرد و خاکی شدااااا ...

 

 

اردیبهشت ماهی جدید با افکاری جدید

             

افکار مردم  !