زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

تو به من خندیدی و نمیدانستی ... ای خدا

یه شعر بسیار زیبا  از حمید مصدق

تو به من خندیدی و نمی دانستی    

 

من به چه دلهره از باغچه همسایه 

 

    سیب را دزدیدم

 

    باغبان از پی من تند دوید

 

   سیب را دست تو دید  

 

  غضب آلوده به من کرد نگاه 

 

سیب دندان زده از دست تو افـتاد به خاک  

 

  و تو رفتـی و هنوز  

 

  سالهاست که در گوش من آرام آرام    

 

خش خش گام تو تکرار کنان  

 

  می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم 

 

 که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت؟؟؟  

 

خیلی زیباست این شعر

 

وقتی خونه ی کسی سیب نداره باید بیشتر تو حیاط خونشو بگرده

 

شاید به صلاح دید خدا نباید سیب تو حیاط خونش رشد میکرد

 

 باید بیشتر بگرده

 

شاید درخت خرما باشه

 

یا شاید قسمت تو این بوده که فقط علف هرز تو حیاط خونت باشه

 

ولی اینو یاد بگیر نری از تو خونه ی همسایه سیب رو بدزدی

 

با همون علف هرز حال کن شرفش بیشتره