زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

زندگی آنچنان هست که زندگانی باید کرد

زندگی پاورقیست ، جستجو بایدکرد

فردا،فردایی نخواهد بود.

لحظه رفتن تو

دل من سخت گرفت

چشمم آن لحظه دگر شوخ نبود

خیره بر دیده ی سوزان تو ماند

خیره بر دست قشنگ تو که لاقید خداحافظ گفت

قلب من نرم قدمهای ترا تا دم درگاه وداع  تلخ شمرد

شهر نارنج و بهار تو به جانم پژمرد

دلم از من پرسید

شاید عاشق شده ای

شاید این صورت بی پرده ی توست

شاید او می داند

که تو هم گیر و اسیر دل و درگیر تفال ماندی

شاید از درد به خود می پیچی

بی تو آغاز سفر دیر رسید

بی تو پایان سفر زود رسید

تو چه زود آخر و آغاز سفر را به دلم چسباندی

راه بی آخر من  آخر بیراهه ی من 

من به این راه پر از دلهره   بی توشه به راه افتادم

گرچه از آخر این شوخی می هراسیدم

من به چشمان تو اکنون نگران می نگرم

و به آن خنده ی تلخ

روی لبهای قشنگ تو که چشمان مرا می سوزد

زندگی می گذرد

خنده ی سرد تو هم می گذرد

این دو خط شعر و دلی تبر زده  جا می ماند

شوخی تلخ من این لحظه دگر پایان یافت

پای تردید تو تا مرز جنون من و زهر خنده ی تو

پای یک شوخی سرد

پای نفرین تو ام

آخرین حرف مرا حال شنیدی تو عزیز

می توانی بروی !

گوشیم چند روزه روشنه میتونید تماس بگیرید . موفق باشید 

امیدوارم به همه ی آرزوهاتون برسید .